کاغذ پاره های من

ساخت وبلاگ
کتاب رویای تبت نوشته فریبا وفی را خواندم . خیلی وقت است که کتاب ایرانی نمی خوانم یا بهتر است بگویم معاصرها را نمی خوانم. عموما دنیاهای شناخته شده ای هستند و متاسفانه شیوه نگارششان هم چنگی به دل نمیزند. شاید بهتر بگویم برای من این شیوه نگارش شعر گونه یا به قولی هپروتی و در محاصره وهم و تاریکی جذابیت ندارد. فضای این طور نوشتن همیشه مرا یاد قهوه خانه های پر از دود می اندازد که باید انقدر در آن فضا بمانی تا بتوانی چیزی ببینی یا تشخیص بدهی. فضایی دودی که امروزی ها بیشتر با آن آشنایند و همان طور که از دود خوششان می آید فکر می کنند که فضای دودی داستان هم جذاب است. و بسیاری از ایرادهای داستان را نیز کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : رویای,تبت, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 152 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46

قاب های خالی نوشته فهیم عطار را خواندم و دریغ که با هر بار خواندن این کتاب ها ی معاصر هیچ لذتی ندارم. این کتاب هم در فضایی دودی و هپروتی نوشته شده. یعنی به نظر من باید نویسنده ها ی معاصر را برد آزمایشگاه . فضای محوی که فقط به خاطر محو بودن و نامشخص بودن مجبورت می کند به ادامه . هر چه فکر می کنم که موضوع داستان چیست نمی توانم به روشنی چیزی پیدا بکنم عشق؟ انتقام؟بیماری روانی؟ ظلم به زنان؟ کدامیک؟  قهرمان های جنگ؟ زندگی بازمانده های جنگ؟ زندگی مهاجران؟ حق خوری؟ گرفتن حق؟ فردین بازی؟ کتاب در عین حال که به زور می خواهد شباهت ها را در حلق خواننده بکند از طریق داستان های مرگ مشابه، موقعیت های مشابه کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : قاب,های,خالی, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 200 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46

متاسفانه هیچ از کافکا نخوانده بودم و محاکمه اولین نوشته این نویسنده است که خواندم. می گویم نوشته  و نه کتاب که خوب عمر نویسنده مجال کتاب کردن آن را نداده است. و بسیار افسوس خوردم که اگر کتاب می شد عجب چیزی قرار بود بشود . با همه بی سرانجامی این نوشته،  واقعا فوق العاده بود. فضایی را برایتان خلق می کند از گیر افتادن در مخمصه ای به نام اعلام جرم و دادگاه.

+ نوشته شده در  چهارشنبه دهم آذر ۱۳۹۵ساعت 16:42  توسط منجوق  | 
کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : محاکمه, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 165 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46

دیروز خودکشی کردم که اثرش تا الان هم باقی است. می توانم به جرات بگویم چیزی حدود 8 ساعت گیم بازی کردم آنهم تتریس و سودوکو. تا همین حالا همین طوری آجر از جلوی چشمم می افتد پایین. بعدش که حسابی حالم بد شد خودم را تنبیه کردم که تا آخر سال نه تتریس بازی کنم و نه سودوکو. درست است که سودوکو  برای ذهن خوب است اما دیروز انقدر بازی کرده بودم که صدای جززززززززززز جززززززززززززز از مغزم بلند شده بود. البته در مورد تتریس شاید بتوانم جلوی خودم را بگیرم و به عهدوپیمانم وفادار بمانم ولی در مورد سودوکو بعید می دانم همین الان وسوسه شدیدی فقط فقط برای یک بار بازی دارم.  + نوشته شده در  یکشنبه پنجم دی ۱۳۹۵ساعت  کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : خودکشی, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 152 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46

هم اتاقی بودیم آن هم فقط برا دو ماه موقت تا تعمیرات خوابگاه تمام شود. یک روز که کیف پولش را باز کرد عکس مرد جوان جذابی در لباس فرم خلبانی توی کیفش بود. عادت شوخی های خوابگاهی سربه سرش گذاشتم که کیه؟ گت دایی ام. بعد هم سر به سرش گذاشتم که چرا دایی به این خوش تیپی را قایم کردی و به ما رو نمی کنی؟ گفت: نمی شود چون  مرحوم شده و البته زن و بچه هم داشته است. فکر کردم عکس جوانی های دایی بوده که گفت: نه جوان مرده است.  مرد توی عکس آنقدر جذاب بود که راجع به اش بپرسم و اینکه چه طوری ازدواج کرده اقتضای سن آن روزها بود  سر از عشق درآوردن. گفت که زنش را خیلی دوست داشته آنقدر که حتی وقتی نماز می خوانده حلق کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : پارک,لاله, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 168 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46

کتاب دشمن عزیز نوشته جین وبستر با ترجمه مهرداد مهدویان را خواندم این کتاب واقعا زیبا بود تمام احساسات بیست سالگی یک زن  را در آدم زنده می کند احساساتی که من یکی خیلی وقت بود فراموششان کرده  بودم.  ففر جان ممنون که این کتاب را به من دادی تا بخوانم .

+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۵ساعت 23:15  توسط منجوق  | 
کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : دشمن,عزیز, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 162 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46

خانه ففر جان بودم ک می خواستم کتاب بینش اسلامیش را بخوانم که کتاب را ازم گرفت و کتاب " من پیش از تو" را داد دستم که بخوانم خودش نخوانده بود و ظاهرا فروشنده به اصرار کتاب را بهش فروخته بود آن هم به قیمت 36000 تومن . کتاب را داد دستم و گفت ببین توی پاچه ام کرده اند یا نه؟ چون خودش امتحان  داشت فرصت نکرده بود بخواندش.  این طوری شد که کتاب را خواندم و هزار بار درود فرستادم به خانم مفتاحی بابت ترجمه این کتاب که کلی احساس های خوب را دوباره در من زنده کرد . این کتاب کلی احساس عاشقانه بدون هیچ کلمه توصیفی و در هپروت رفتن را خلق کرد. این عاشق شدن های بدون هپروت و خیالبافی و بدون دستمایه های س.ک.سی را کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : پیش, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 170 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46

راست است که می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست. عید سال قبل با نو عید عمه جان شروع شد که آخرین بازمانده متولدین دهه اول قرن 14 بود. همان نسلی که فقط پیری آنها را از پا درمیاورد و نه سکته و بیماری های مختلف. و حالا در فامیل فقط متولدین دهه سی هستند که به انواع مرض های جوان و میانسال کش مبتلا هستند.  هنوز فروردین تمام نشده بود که مادر زهرا و مریم دوستان دوران  دبیرستان که عمری را در همسایگی گذرانده بودیم فوت کرد توی یکی از پست های سالهای قبل نوشته ام که بیشتر شب ها زنهای محله در خانه آنها برای شب نشینی جمع میشدیم. چهلمش نگذشته بود که عموی زن برادر در 50 سالگی ایست فلبی کرد و درجا تمام کرد چ کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : میمون, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 164 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46

2500 سال من سرخوردگی خیلی‌ها را می فهمم، زخم خوردن خیلی‌ها را می‌فهمم، نا امیدی و یاسشان را می‌فهمم که دلشان نمی‌خواهد رای بدهند خودم بعد از هژده تیر، بعد از سال هشتادوهشت و بعد از خیلی از اتفاقات دیگر همین حال را داشتم. نسل پدرومادرهایمان که چیزهای بدتری را دیدند فبها. اما خوب که فکر می‌کنم می‌بینم این سرخوردگی‌ها، این زخم‌ها و یاس‌ها کاملا و کاملا طبیعی است آن هم در جامعه‌ای که 2500 سال بدون دموکراسی و جمهوریت را سر کرده حالا شاید کمی کمتر ، بله همان 2500 سالی که همه امان باد به غبغب می اندازیم و به آن افتخار می‌کنیم . توی این 2500 سال خیلی چیزها برایمان عادی شده . برایمان عادی شده که بخواه کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : رای,بدهیم, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 139 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46

چقدر زود دلمان برایت تنگ شد مریم

چقدر جایت خالی است و باید بگویم چقدر این دنیا جای غمگینی است

+ نوشته شده در  شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۶ساعت 21:10  توسط منجوق  | 
کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : مریم,میرزاخانی, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 151 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:46